درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
سر خط اخبار اقتصادی


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 19341
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

تجربیات بورسی من
تجربیات بورسی من

اهمیت نمودارهای تعدیل شده

معامله گران برای تحلیل تکنیکال از نمودارهای به اصطلاح “تعدیل شده” یا Adjusted استفاده می کنند. نمودار قیمت تعدیل شده به این معنی است که اثرات عواملی مانند “افزایش سرمایه” و یا “تقسیم سود نقدی” از روی نمودار قیمت حذف شده است. دلیل این امر این است که تحلیل تکنیکال به بررسی اثر نیروهای عرضه و تقاضا بر تغییرات قیمت ها می پردازد در حالی که تغییرات قیمتی ناشی از عوامل ذکر شده (افزایش سرمایه یا تقسیم سود نقدی) ارتباطی با عرضه و تقاضا ندارد.
به دلیل ضرورت تعدیل قیمت ها در تحلیل تکنیکال، شرکت کارگزاری مفید قیمت تمامی نمادهای معاملاتی را در سامانه مفیدتردیدر۵ به صورت پیش فرض در حالت تعدیل شده نمایش می دهد. به علاوه، از آنجا که قیمت های تعدیل نشده برای آگاهی معامله گران از قیمت های واقعی یک سهم در گذشته اهمیت دارد از این رو قیمت تعدیل نشده نمادها هم به صورت جداگانه در مفیدتریدر۵ ارائه می شود.
نمودارهای زیر از مفیدتریدر۵ استخراج شده و نمودار قیمت های تعدیل شده و تعدیل نشده سهام شرکت توسعه معادن و فلزات (ومعادن) را نشان می هند.



خط عمودی آبی رنگ زمان افزایش سرمایه شرکت را در زمستان ۹۰ نشان می دهد. توجه کنید که چگونه قیمت های تعدیل نشده می تواند باعث گمراهی کامل تحلیل گران شود. برای مثال، در نمودار تعدیل نشده ظاهرا قیمتها به شدت کاهش یافته در حالی که در عمل نماد شرکت بعد از افزایش سرمایه در قیمت های بالاتر باز شده است. همچنین شاخص RSI بعد از افزایش سرمایه در نمودار تعدیل نشده به محدوده بیش فروش سقوط کرده در حالی که در نمودار تعدیل شده (یعنی شکل درست نمودار برای تحلیل تکنیکال) شاخص RSI کاملا متعادل است.
نمودارهای زیر همان اطلاعات را در بازه زمانی طولانی تری نشان می هد.



یادآوری می شود تمامی سایت های معتبر مالی از جمله Yahoo Finance و StockCharts قیمت های سهام را برای تحلیل تکنیکال به صورت تعدیل شده نمایش می دهند. برای نمونه، با استفاده از لینک زیر می توانید توضیحات سایت معتبر StcokCharts را در مورد لزوم تعدیل قیمت ها برای استفاده در تحلیل تکنیکال مشاهده نمایید:
Historical Price Data is Adjusted for Splits, Dividends and Distributions



نمودارهای شمعی

نمودار قیمت یا همان چارت اولین چیزی است که برای تحلیل تکنیکال به آن نیاز دارید. نمودارها معمولا در سه نوعِ خطی، شمعی، و میله ای ترسیم می شوند. در نمودار خطی، هر نقطه روی نمودار نشان دهنده قیمتِ نماد در تاریخ مشخص است. این قیمت معمولا قیمتِ بسته شدن یا آخرین قیمتِ نماد در “تناوب زمانی” مورد نظر است.
اما این حداقل اطلاعاتی است که می توان از تغییرات قیمت بدست آورد در حالی که نمودارهای شمعی اطلاعات کامل تری را در مورد تغییرات قیمت و رفتار نیروهای عرضه و تقاضا نشان می دهند. به همین دلیل نمودارهای شمعی در میان معامله گران محبوبیت و رواج بیشتری دارد. به علاوه بسیاری از سیگنال های خرید و فروش تنها در نمودارهای شمعی قابل تایید است.
تفاوت “بازه زمانی” و “دوره تناوب”

بازه زمانی: فاصله زمانی میان تاریخِ اولین قیمت و تاریخِ آخرین قیمت نشان دهنده بازه زمانی نمودار است. برای مثال، اگر اولین قیمت مربوط به ۳۱ فروردین و آخرین قیمت مربوطه به ۳۱ خرداد باشد در این صورت بازه زمانی نمودار سه ماهه است (فروردین، اردیبهشت، و خرداد).
دوره تناوب: نشان می دهد که تغییرات قیمت روی نمودار با چه تناوبی ثبت می شود. برای مثال، در تناوب روزانه، تغییرات قیمت در پایان روز ثبت می شود (برای بازار سهام قیمت های پایانی در ساعت ۱۲:۰۰) و یا در دوره ۱ ساعته، تغییرات قیمت هر یک ساعت ثبت می شود (یعنی ۹ صبح تا ۱۰، ۱۰ تا ۱۱، و ۱۱ تا ۱۲ که در مجموع سه شمع برای هر روز تشکیل می شود).
نکته مهم: برای تغییر “بازه زمانی” باید روی نمودارها اصطلاحا زوم کنید (بزرگ نمایی یا کوچک نمایی) اما برای تغییر “دوره تناوب” باید تناوب مورد نظر را انتخاب نمایید مثلا روزانه، یک ساعته، ۱۵ دقیقه ای و…
اجزای نمودار شمعی

در نمودار شمعی، هر شمع تغییرات قیمت را در یک تناوب زمانی نشان می دهد. برای مثال، در تناوب روزانه، هر شمع نشان دهنده تغییران قیمت در طول یک روز است (برای بورس تهران از ساعت ۰۹:۰۰ صبح تا ۱۲:۰۰ ظهر). مطابق شکل زیر هر شمع ۵ نوع اطلاعات را به معامله گر نشان می دهد:
1. قیمت بازشدن نماد یا همان اولین قیمت (ضلع پایین در شمع صعودی و ضلع بالا در شمع نزولی)
2. قیمت بسته شدن نماد یا همان آخرین قیمت (ضلع بالا در شمع صعودی و ضلع پایین در شمع نزولی)
3. حداکثر قیمت (انتهای سایه بالایی)
4. حداقل قیمت (انتهای سایه پایینی)
5. صعودی یا نزولی بودن قیمت ها (رنگ بدنه شمع یا همان توخالی و یا تو پُر بودن بدنه شمع)
در مورد صعودی و نزولی بودن شمع دقت کنید که در شمع صعودی (توخالی)، قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن است در حالی که در شمع نزولی (تو پُر) قیمت بسته شدن پایین تر از قیمت باز شدن است.

نمونه واقعی نمودار شمعی
نمودار زیر تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران را نشان می دهد. این نمودار از سامانه معاملاتی مفیدتریدر۵ استخراج شده است. به خطوط کم رنگ افقی و عمودی روی نمودار اصطلاحا شبکه یا گرید می گویند. از روی نمودار موارد ذیل به سرعت قابل تشخیص است:
• بازه زمانی نمودار یک ماهه است و تغییرات شاخص کل را از اواخر آذرماه تا اواخر دی ماه ۱۳۹۰ نشان می دهد.
• دوره تناوب نمودار روزانه است (عبارت Daily به معنی روزانه در قسمت بالا سمت چپ کنار نام نماد)
• شاخص کل در بیشتر روزهای کاری مثبت بوده است. (تعداد شمع های صعودی بیش از شمع های نزولی است)
• شاخص کل در این بازه زمانی از حدود ۲۴۵۷۰ تا ۲۵۵۳۲ افزایش یافته که رشد ۳٫۴ درصدی طی یک ماه را نشان می دهد.
• شاخص کل طی این مدت بین ۲۴۳۰۰ تا ۲۵۹۰۰ نوسان کرده است.
با مطالعه بخش های دیگر در می یابید که معامله گران چگونه اطلاعات و سیگنال های مورد نظر خود را از این نمودارها استخراج می کنند.

تنظیمات نمودارها در مفیدتریدر۵

برای تغییر حالت نمایش نمودار از گزینه های نوار ابزار استاندارد استفاده نمایید.

برای تنظیم بازه زمانی نمودار از ابزارهای بزرگنمایی و کوچک نمایی در نوار ابزار استاندارد استفاده کنید.

برای تنظیم دوره تناوب، گزینه دلخواه را از نوار ابزار تناوب انتخاب نمایید.
 

M1: یک دقیقه ای
M5: پنج دقیقه ای
M15: پانزده دقیقه ای
M30: سی دقیقه ای
H1: یک ساعته
H4: چهار ساعته
D1: روزانه
W1: هفتگی
MN: ماهانه



  • خط روند : خط روند یکی ازساده ترین و درعین حال مفیدترین ابزارهای تکنیکی است که تحلیل گران تکنیکی ازآن استفاده می کنند.
  • خط روندصعودی خط صافی است که انتهای موج های (حفره )نزولی (تصحیح گر)رابه یکدیگرمتصل می کندوشیب مثبت دارد.
  • خط روندنزولی نیزخط صافی است که انتهای موج های صعودی (تصحیح گر)رابه یکدیگرمتصل می کندوشیب منفی دارد.
  • دستورالعمل مفیدبرای پیداکردن خط روند

    ابتدامی بایست روندراتشخیص دادبه این معنی که برای رسم خط روندصعودی می بایست حداقل دوحفره نزولی که حفره دوم ازحفره اول بالاتراست راپیداکرد.البته واضح است که برای رسم هرخط صافی دونقطه لازم است.

  • چگونه ازخط رونداستفاده کنیم : هنگامی که نقطه سوم اعتبارخط روندراتاییدکرد و روند مسیراصلی خودرا درپیش گرفت خطوط روند درزمینه های مختلفی مفید خواهند بود یکی ازمفاهیم اولیه روند این است که روند دوست دارد جهت خود را حفظ کند درنتیجه هنگامی که روند شیب مطمئنی به خودمی گیرد که این شیب به وسیله خط روند قابل تشخیص است به طورمعمول روند درهمان مسیرباقی می ماند.
    خط روند نه تنها حد نهایی مراحل تصحیح روند را مشخص می کند بلکه شاید به عنوان یک کاربرد مهمتر بتوان زمان تغییر جهت روند را نیزاز روی آن پیش بینی نمود.

  • برای مثال درروندصعودی (موج تصحیح گر)حفره نزولی(موج نزولی)اغلب به خط روندنزدیک می شودویاحتی اندکی ازآن عبورمی کند.علت آن تمایل معامله گران به خریددرموج های نزولی دریک روندصعودی است که باعث میشوداین خط روندهمانندیک مرزحمایت عمل کندکه می توان بعنوان محدوده خریدازآن استفاده کرددرروندنزولی این خط به عنوان محدوده مقاومت (فروش)عمل میکند.
  • زمانیکه خط روند صعودی پابرجاست حفره های نزولی درنزدیک خط روند، ناحیه مناسب خرید محسوب می شود.

  • تازمانیکه خط روندشکسته نشده باشدازآن می توان به عنوان محدوه خریدیافروش استفاده کرد.شکسته شدن خط رونداخطاردرموردتغییرخط رونداست وبدین معنی است که شایدبهترباشدازمعاملاتی که براساس پیش بینی جهت این روندانجام شده خارج شد.دراغلب مواقع شکسته شدن خط روندیکی ازبهترین وسریع ترین اخطارهای تغییررونداست.
  • چگونه میزان اعتارخط روندراتعیین کنیم

    لازم است که درباره ویژگی های خط روندصحبت کنیم .اول ازهمه چه چیزی به یک خط رونداعتبارمی دهد؟جواب این سوال دوقسمت دارد:طولانی تربودن زمانیکه خط روندصحت خودراحفظ کرده است وتعداددفعاتی که دربرخوردباقیمت ایستادگی کرده است.

    بعنوان مثال خط روندی که 8مرتبه قیمت رالمس کرده وهمچنان پایدارمانده بسیارمهم ترومعتبرترازخط روندی هست که تنها3مرتبه دربرابرقیمت ایستادگی کرده است.

    همچنین خط روندی که به مدت نه ماه تاثیرخودراحفظ کرده نسبت به خط روندنه هفته ای ویانه روزه اهمیت بسیاربیشتری دارد.

تعریف خط روند (Trend Line)
خط روند یکی از اساسی ترین مفاهیم تحلیل تکنیکال می باشد. هنگام مشاهده و بررسی خط روند، مفاهیمی مانند چگونگی انتظارات فعالان بازار از گذشته قیمت ها و یا تغییرات سطوح حمایت و مقاومت قابل مشاهده است. برای درک روند قیمت ها ابتدا باید با مفاهیم قله و کف آشنا شد.
مفاهیم قله و کف:
در نمودار قیمت، کف ها نقاطی هستند که فشار تقاضا بر عرضه پیشی گرفته و قیمت ها بعد از یک دوره کاهش رو به افزایش می گذارند. برعکس، قله ها نقاطی هستند که فشار عرضه بر تقاضا پیشی گرفته و قیمت ها بعد از یک دوره افزایش رو به کاهش می گذارند.
روند افزایشی (صعودی):
زمانی که قیمت یک نماد یا دارایی به طور عمومی افزایش می یابد اصطلاحا گفته می شود که روند قیمت ها افزایشی یا صعودی است. روند افزایشی به این معنی نیست که قیمت ها همیشه بالا می رود بلکه قیمت ممکن است گاهی بالا برود و گاهی پایین بیاید اما برآیند این نوسانات به سمت افزایش قیمت است. روند افزایشی در نمودار قیمت از طریق مشاهده کف های صعودی قابل تشخیص است (یعنی زمانی که کف جدید قیمت بالاتر از کف قبلی قرار می گیرد)



روند کاهشی (نزولی):
زمانی که قیمت یک نماد یا دارایی به طور عمومی کاهش می یابد اصطلاحا گفته می شود که روند قیمت ها کاهشی یا نزولی است. روند کاهشی به این معنی نیست که قیمت ها همیشه پایین می آید بلکه قیمت ممکن است گاهی پایین بیاید و گاهی بالا برود اما برآیند این نوسانات به سمت کاهش قیمت است. روند کاهشی در نمودار قیمت از طریق مشاهده قله های نزولی قابل تشخیص است (یعنی زمانی که قله جدید قیمت پایین تر از قله قبلی قرار می گیرد)


نحوه ترسیم خط روند
در صورتی که روند قیمت ها افزایشی باشد، یعنی در منحنی قیمت کف های صعودی قابل مشاهده باشد، در این صورت از به هم پیوستن این کف ها خط روند افزایشی قیمت ساخته می شود.
برعکس، در شرایطی که روند قیمت ها کاهشی باشد، یعنی در منحنی قیمت قله های صعودی قابل مشاهده باشد، در این صورت از به هم پیوستن این قله ها خط روند کاهشی قیمت ساخته می شود.
باید توجه داشت که ترسم خط روند همیشه کار ساده ای نیست، گاهی اوقات به سختی می توان نقاط را با هم هماهنگ و خط روند را رسم نمود. هنگامی که نقاط با یگدیگر هماهنگ نمی شوند و یا از اتصال آنها روندی پر شیب حاصل می شود، از بعضی نقاط میانی چشم پوشی کرده و اصطلاحاً ” خط روند داخلی ” دارایی را رسم می کنند. معامله گران معتقدند نقاط حذف شده از نوسانات متداول اما نا معتبر بازار بوجود آمده است.




میانگین متحرک به عنوان خط روند:
تکنیک دیگر تعیین روند قیمت، استفاده از منحنی میانگین متحرک (Moving Average) به جای خط روند است.
نکاتی در مورد شیب خط روند:
از نکات قابل توجه در خط روند، میزان شیب خط روند است. به طور کلی، هر چقدر زاویه خط با خط افق بیشتر شود اعتبار و درجه اتکا به روند و سطوح حمایتی و یا مقاومتی بوجود آمده کمتر می شود. فواصل میان نقاط و نحوه انتخاب نقاط رسم نیز از اهمیت خاصی برخوردار می شوند. چگونگی چیدمان و انتخاب نقاط بستگی به چارچوب زمانی و درجه حرکت قیمت ها دارد. نزدیکی یا دوری بیش از حد نقاط از اعتبار خط روند می کاهد.
سیگنال های خرید و فروش در تحلیل روند قیمت ها
سیگنال خرید در روند افزایشی: 

زمانی که روند قیمت ها افزایشی است می توان از خط روند برای مشخص کردن زمان مناسب برای خرید نماد مورد نظر استفاده کرد. به این ترتیب، زمان مناسب برای ارسال سفارش خرید زمانی است که منحنی قیمت به خط روند نزدیک شده یا روی آن قرار گرفته است. معامله گران برای اطمینان بیشتر ممکن است ابتدا کمی صبر کنند تا منحنی قیمت بعد از برخورد با خط روند به سمت بالا حرکت کند سپس اقدام به ارسال سفارش خرید نمایند.
سیگنال فروش در روند کاهشی:
زمانی که روند قیمت ها کاهشی است می توان از خط روند برای مشخص کردن زمان مناسب برای فروش نماد مورد نظر استفاده کرد. به این ترتیب، زمان مناسب برای ارسال سفارش فروش زمانی است که منحنی قیمت به خط روند نزدیک شده یا روی آن قرار گرفته است. معامله گران برای اطمینان بیشتر ممکن است ابتدا کمی صبر کنند تا منحنی قیمت بعد از برخورد با خط روند به سمت پایین حرکت کند سپس اقدام به ارسال سفارش فروش نمایند.
سیگنال های تغییر روند بازار:
عبور منحنی قیمت از خط روند یکی از نشانه های تغییر احتمالی روند بازار است که در اصطلاح به آن شکسته شدن خط روند می گویند. برای مثال، در یک روند افزایشی، عبور منحنی قیمت از روی خط روند به سمت پایین نشانه تغییر احتمالی روند قیمت ها و آغاز شدن روند کاهشی است. برعکس، در یک روند کاهشی، عبور منحنی قیمت از روی خط روند به سمت بالا نشانه تغییر احتمالی روند قیمت ها و آغاز شدن روند افزایشی است.



بورس بازانی که با خریدهای خود توانستند بعنوان یک بروکر موفق نام خود را در تاریخ بورس ثبت کند...


بنجامین گراهام: گراهام یکی از معروف‌ترین فعالان بورس در سال‌های دهه 60 میلادی بود که علاوه بر نظریه‌پردازی با خریدهای خود توانست به عنوان یک بروکر موفق نام خود را در تاریخ بورس نیویورک ثبت کند. بنجامین در هشت ماه ‌سال 1984 در انگلستان متولد شد. در یک سالگی همراه با خانواده به آمریکا مهاجرت کرد و در کودکی به دلیل فوت پدر فقر را تجربه کرد و از همان کودکی علاوه بر تحصیل به کار هم می‌پرداخت. او موفق شد در ادامه از دانشگاه کلمبیا بورسیه گرفته و در رشته‌های فلسفه و ریاضیات تحصیل کند ولی گرایش او به بازار بورس از 20سالگی هنگامی که در یکی از کارگزاری‌های وال‌استریت مشغول به کار شد نمایان شد. او در بسیاری از موارد پنهانی به مشتریان کارگزاری مشاوره می‌داد و همین باعث حسادت‌دیگر همکاران او‌شد و‌درنهایت از آنجا اخراج شد. ولی گراهام که به سرمایه‌گذاری‌های خود بسیار مطمئن بود با سرمایه اندک به خرید سهام در بورس نیویورک ادامه داد و پس از مدت کوتاهی توانست ‌میلیون‌ها تومان از این راه کسب و نام خود را به عنوان یکی از معامله‌گران مطرح وال‌استریت مطرح کند. او در سال 1934 با انتشار کتاب تحلیل امنیت خود را به عنوان یکی از اقتصاددا

نان تحلیلگر بازار بورس مطرح کرد و پس از آن بیشتر به تحقیق و مطالعه در این زمینه پرداخت. بسیاری از نظریه‌های او همچنان مورد توجه فعالان بورس در سرتاسر دنیاست و کتاب‌های او هم جزو کتاب‌های مقدس اقتصادی در زمینه سرمایه‌گذاری و تحلیل بورس به شمار می‌رود. از او به عنوان یکی از امید‌دهندگان اقتصادی به آمریکاییان در دوران پس از رکود جنگ جهانی دوم نام برده می‌شود. طرفداران او از روش‌هایی پیروی می‌کنند که به نام نظریه گراهام معروف است. در حال حاضر هم وارن بافت دومین ثروتمند برتر دنیا از همین روش برای تحلیل سهام استفاده می‌کند. نکات مهم روش گراهام عبارتند از:
1- هیچ‌کس از آینده بازار مطلع نیست. پس ما به دنبال پیش‌بینی آینده نیستیم ما براساس رفتار کنونی بازار عمل می‌کنیم. 2- هر شرکت دارای دو ارزش دفتری و ارزش بازار است. ارزش دفتری حاصل تقسیم دارایی‌ها بر تعداد سهام و ارزش بازار نیز حاصل ضرب قیمت هر سهم در تعداد سهام است. اگر ارزش بازار شرکتی کمتر از ارزش دفتری آن باشد پس قیمت آن سهم پایین بوده و برای خرید مناسب است. 3-‌سهامی مناسب هستند که از نسبت قیمت/ارزش بازار نزدیک به 1 و P/E پایین برخوردار باشند.4- فاصله ارزش دفتری با ارزش بازار شرکت، حاشیه اطمینان آن نام دارد که هرچقدر بیشتر باشد یعنی سرمایه‌گذار کمتر از نوسانات غیرمنطقی و بی‌دلیل بازار ضربه خواهد خورد.

در ادامه به چند نفر دیگر از نظریه‌پردازان بزرگ بورس و همین‌طور نظریه‌های آن‌ها اشاره می‌شود:

فیلیپ فیشر : فیشر از نظریه‌پردازان بزرگ سرمایه‌گذاری در بازار است که کتابی با عنوان سهام عادی و سود غیرعادی دارد. وارن بافت وی را پس از گراهام یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان بازار سهام دانسته و خود شخصا در حضور وی تعلیم یافته است. تاکید اصلی فیشر بر انتخاب شرکت برتر است. از دید وی شرکت برتر یعنی شرکتی که فروش، حاشیه سود و گردش نقد بالا و هزینه پایین داشته باشد. نکات مهم نظریه وی عبارتند از:
1- سهام شرکتی را بخرید که رشد آن در سال‌های آتی بیشتر از میانگین صنعت باشد.
2- به دنبال مدیریت خوب باشید. مدیریت خوب سودهای آنی را فدای رشد پایدار و بلندمدت می‌کند.3- فروش شرکت عامل بسیار مهمی است. فروش هر شرکت و تحقیقات آن در زمینه مشتریان را بررسی کنید. 4- حاشیه سود شرکت را حتما بررسی کنید. فروشی که منجر به سود نشود فایده نخواهد داشت. 5- شرکت باید محصولاتی ارزان تولید کند. حاشیه سود بالا در ترکیب با هزینه پایین نتیجه‌ای مشابه با حاشیه ایمنی گراهام می‌دهد. 6- بهتر است با روش‌های مختلف درباره شرکت اطلاعات کسب کرده و در صورت لزوم با کارمندان، رقبا و سرمایه‌گذاران آن صحبت کنید. 7- از آنجا که یافتن شرکت‌های برتر کار سختی است پس در هر زمان بهتر است چند سهم خوب داشته باشید و وقت خود را با شرکت‌های دیگر تلف نکنید.

پیتر لینچ :‌پیتر لینچ مدیریت یکی از بزرگ‌ترین صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشاع را برعهده داشت که ارزش آن از 20‌میلیون دلار در 1977 به 14‌میلیارد دلار در 1990 رسید. وی نیز معتقد بود باید شرکتی را که در آن سرمایه‌گذاری می‌شود به خوبی شناخت و با دانش کافی اقدام به خرید آن کرد. نکات مهم روش وی عبارت است از:
• از دانش خود برای انتخاب سهام مناسب استفاده کنید. شما به عنوان کارمند بهتر از تحلیل‌گران دیگر درباره صنعت خود دانش دارید و به عنوان مصرف‌کننده نیز با جست‌وجو در محصولات، شرکت بهتر را می‌توانید پیدا کنید.
• شرکت‌های انتخابی خود را دسته‌بندی کنید. لازم نیست خیلی دسته‌بندی دقیقی داشته باشید. ولی می‌توانید شرکت‌ها را به شرکت‌های با رشد سریع، تازه‌کار و در حال نوسان تقسیم کنید. در طول زمان شرکت‌ها در بین دسته‌ها جابه‌جا می‌شوند.

• شرکت‌های مطلوب عبارتند از:
o درک آن‌ها ساده باشد زیرا دیر یا زود افراد نادانی می‌توانند مدیریت آن‌ها را برعهده گیرند
o به خاطر جذاب نبودن مردم از آن‌ها روگردان شوند. همه فکر می‌کنند باید در آخرین شرکت اینترنتی ایجادشده سرمایه‌گذاری کنند ولی کسی به فکر آخرین شرکت فروش سبزی و میوه نیست.
o در صنایعی که رشدی ندارند، از رشدی بالا برخوردار باشند. همه فکر می‌کنند برای پول درآوردن باید به دره سیلیکون بروند و کسی به شرکت‌های مراسم کفن و دفن فکر نمی‌کند.
o دارای چیزی منحصربه‌فرد باشند تا رقابت با آن‌ها سخت باشد.
o چیزی عرضه کنند که مردم به آن محتاج باشند. به این ترتیب کار آن‌ها دوام خواهد داشت.
o دارای وجه نقد زیاد و بدهی کم باشند. شرکتی که بدهی ندارد ورشکسته نخواهد شد.
o با قیمتی خوب عرضه شود. برای تعیین خوب بودن قیمت سهم به نسبت‌هایی مانند قیمت/ارزش دفتری و P/E توجه کنید.
o مدیران و کارمندان شرکت، خود از سهامداران شرکت باشند. به این ترتیب آن‌ها بیشتر برای رشد شرکت تلاش خواهند کرد.
o شرکت سهام خود را بازخرید کند. به این ترتیب شرکت اعتماد بیشتری به آینده داشته و با کاهش سهام جاری ارزش آن افزایش می‌یابد (این مورد در بازار ایران مصداق ندارد).
• درنهایت باید به این سوال پاسخ دهید که چرا این سهم را می‌خرید. اگر دلایل روشن و کافی ندارید به بررسی مجدد دلایل و استدلال‌های خود بپردازید.

ویلیام اونیل : اونیل نویسنده کتاب معروف How To Make Money In the Stock Market و موسس نشریه معتبر Investor Business Daily است. نظریات وی کمی در تقابل با سایر سرمایه‌گذاران قرار دارد. برای مثال وی قیمت را بهترین شاخص ارزیابی هر سهم دانسته و اعتقاد دارد که هرگز نباید با بازار درافتاد. ایشان به جای تاکید بر ایجاد تنوع زیاد در سبد به دنبال انتخاب سهام برتر است. به اعتقاد ایشان کسب سود سریع مهم‌ترین عامل است و برای همین باید سهام بازنده را سریعا از سبد خارج کرده و بر سهام برنده افزود. معیار ایشان برای انتخاب سهام برتر CANSLIM نام دارد که هر حرف اول آن یکی از هفت معیار است:
C: سود شرکت در هر فصل نسبت به فصل سال قبل باید رشدی چشمگیر داشته باشد.
A: سود سالانه شرکت باید نسبت به سال از رشد چشمگیری برخوردار باشد.
N: باید محصول و خدمات جدیدی توسط شرکت ارائه شده باشد.
S: عرضه سهام شرکت کم و تقاضا برای آن زیاد باشد.
L: شرکت باید جزء پیشگامان صنعت باشد.
I: سهامداران نهادی شرکت باید از آن حمایت کنند.
M: جهت بازار باید در تصمیم‌گیری‌ها در نظر گرفته شود.

سهم خوب باید تمام هفت ویژگی خود را با هم داشته باشد. سایر نکات مهم روش آقای اونیل عبارتند از:
1- از ارزش‌گذاری سهام صرف‌نظر کنید. P/E معیار خوبی برای انتخاب سهام نیست.
2- به دنبال شرکت‌هایی باشید که مدیریت شرکت سهام زیادی از آن را در اختیار داشته و بدهی شرکت پایین باشد. 3- برخلاف نظر موجود، شرکت‌هایی باید خریداری شوند که به قیمت حداکثر جدیدی دست یافته‌اند. قیمت شرکتی که به حداقل جدیدی رسیده باز هم پایین خواهد رفت. 4- مانند یک خرده‌فروش سبد خود را مدیریت کنید. سهام کم سود را فروخته و بر سهام پرسود بیفزایید. 5- راهبرد سرمایه‌گذاری خود را خودکار کنید. قیمت توقف زیان تعیین کرده و هرگز سهام را در قیمت پایین‌تر از آن نگه ندارید. 6-به جای سبدی از سهام متوسط به دنبال چند سهام برتر باشید.



  • ناتوانی درعبورازسطح مقاومت قبلی درروند صعودی و یا ناتوانی ازگذشتن ازحمایت قبلی درروند نزولی اغلب نخستین اخطاردرتغییرروند موجود می باشد.

  • چگونه سطوح حمایت ومقاومت به یکدیگرتبدیل می شوندهرگاه قیمت درداخل سطوح حمایت ومقاومت به مقدارکافی نفوذکندنقش این سطوح معکوس شده وبه یکدیگرتبدیل می شوند.به بیان دیگرسطح حمایت تبدیل به مقاومت وسطح مقاومت تیدیل یه حمایت می شود.

  • روانشناسی حمایت ومقاومت : افرادحاضردربازارسرمایه سه دسته اند : خریداران ,فروشندگان وبدون تصمیم
  • خریداران کسانی هستندکه ازقبل خریدکرده اند.فروشندگان درآستانه فروش می باشندومعامله گران بدون تصمیم کسانی هستندکه نمی دانندآیابایدخریدکنندیافرو ش انجام دهند.
  • فرض کنیدکه قیمت ازسطح حمایت قبلی که مدتی درآن نسان داشته شروع به رشد کند خریداران(کسانی که نزدیک به سطح حمایت خریدکرده اند) بسیارراضی به نظرمی آیند ولی افسوس می خوردند که چرا اقدام به خرید بیشتری نکرده اند. اگر دوباره قیمت به سطح حمایت بازگردد آنها احتمالا دست به خرید می زنند.

  • فروشندگان دراین موقع که قیمت بالاترازخط حمایت شروع به نوسان کرده است فکرمی کنند که دروضعیت مناسبی نیستند.(هرچقدربازارازخط حمایت بالاترمی رود این نگرانی بیشترمی شود) فروشنگان امیدوارند که بازاربه سطحی که آنها فروش انجام داده اند بازگردد و درهمان نقطه ای که وارد شده بودند از بازارخارج شوند.

  • کسانی که به هردلیل بعدازمدت ها با فروش درسطح حمایت قبلی ازبازارخارج شده اند به طورقطع ازفروش بی موقع خودپشیمان هستند و امیدوارند که شانس مجددی برای خرید در جایی که اقدام به فروش کرده بودند بیابند و گروه آخرمعامله گران بدون تصمیم متوجه شده اند که قیمت شروع به رشد کرده و تصمیم دارند درفرصت خوب بعدی خریدکنند و وارد بازار شوند.
  • تمام این گروه ها تصمیم دارند درموج نزولی بعدی خرید کنند و درسطح پایینی بازارتصمیم قطعی برای خرید دارند. طبیعی است هنگامی که قیمت شروع به کاهش به این سطح کند خریدهایی که این چهار گروه انجام می دهند می تواند باعث افزایش قیمت شود.
  • هرچه تعدادمعامله درسطح حمایت بیشترباشداعتباربیشتری برای آن پدیدمی آورد.زیرامعامله گران بیشتری به آن اعتقاد دارند.
  • میزان معامله درمنطقه حمایت ومقاومت ازسه طریق می تواند تعیین شود :

    1-طول مدتی که قیمت درآن سطح باقی مانده

    2-حجم معاملات

    3-چگونگی انجام شدن معاملات اخیر

  • هرچه زمان باقی ماندن قیمت دریک سطح حمایت یا مقاومت طولانی ترباشد اعتباربیشتری برای آن سطح ایجاد می شود.
  • اگرسطح حمایت باحجم معاملات بالا همراه باشد نشان دهنده تعداد بیشتری ازخریداران است واهمیت آن حمایت را نسبت به زمانیکه حجم معامله کمتری اتفاق افتاده باشد بیشترمی کند.
  • تبدیل حمایت به مقاومت وبرعکس "درجه نفوذ" : نفوذ قیمت درسطح حمایت به مقدارکافی باعث می شود که این سطح تبدیل به محدوده مقاومت شود وهمچنین برعکس.
  • هرچه زمان باقی ماندن قیمت دریک سطح حمایت یامقاومت طولانی ترباشداعتباربیشتری برای ان سطح ایجاد می شود.
  • به عنوان مثال اگربه مدت سه هفته دریک روندمستقیم وخنثی معملات انجام شودوسپس قیمت شروع به رشدکندآن منطقه بعنوان حمایت اهمیت بیشتری پیدامی کند نسبت به اینکه فقط سه روزدرآن معامله انجام شده باشد.
  • هرچه نفوذقیمت درخطوط حمایت ومقاومت بیشترباشددرجه اعتباراین خطوط بیشتراست.این قانون مخصوصا درزمانیکه این خطوط شکسته می شوندونقش معکوس پیدامی کنندبیشتراهمیت دارند.
  • بایدبه خاطرسپردکه خطوط حمایت ومقاومت تنهازمانی نقششان راباهم تعویض می کنندکه قیمت به اندازه کافی تغییرکرده باشدتامعامله گران رادرباره اشتباهشان متقاعدکند.
  • اهمیت قیمت های رنددرمبحث حمایت ومقاومت : قیمت هادرمواقعی که به اعدادرند می رسندتمایل بیشتری برای توقف درزمان نزول یاصعودخوددارند.
  • این اثردراعدادرندبیشترمربوط به تاثیرروانی آنهابرذهن معامله گران می شودمعامله گران اغلب این اعداد رابرای ورود و خروج ازبازارانتخاب می کنند.
  • هرگز دستورهای خرید و فروش خود را روی این اعداد رند قرار ندهید.
  • درمواقع خریدهدف قیمت تان راکمترازقیمت رند قراردهید ومتقابلا درهنگام  فروش هدفتان راپایین ترازقیمت رند تعیین کنید. تمایل بازارنسبت به قیمت های رند وعلی الخصوص نسبت به قیمت های مهم رند یکی ازرفتارهای عجیب بازاراست که دانستن آن برای تحلیل گران تکنیکی می تواندبسیارمهم باشد.

  

 



ده قانون جان مورفی برای تحلیل تکنیکال

بازار به چه روشی حرکت می کند؟ چقدر بالا و یا پایین خواهد رفت؟ و چه زمانی روش خود را تغییر خواهد داد؟ اینها سوالات و نگرانیهای اصلی تحلیلگر تکنیکال است. در ورای نمودار ها و گراف ها و فرمولهای محاسباتی بکار رفته برای تحلیل روندهای بازار، چند مفهوم اولیه وجود دارد که برای اغلب تئوریهایی که امروزه توسط تحلیلگران تکنیکال به کار می روند ، کاربرد دارد. 
جان مورفی تحلیلگر تکنیکال خبره سایت StockCharts.com، بر اساس تجربه سی ساله خود در زمینه تحلیل فنی ، ده قانون ساده را برای تجارت تکنیکال ارایه کرده است: قواعدی برای کمک به تشریح ایده کلی تجارت تکنیکال برای مبتدیان و همچنین برای ساده کردن روش شناسی تجارت برای شاغلان با تجربه تر. این قواعد ابزارهای کلیدی برای تحلیل فنی و چگونگی استفاده از آنها را جهت شناسایی فرصت های خرید و فروش ، تعریف می کنند.
جان مورفی قبل از پیوستن به تحلیلگران سایت StockCharts به مدت هفت سال تحلیلگر فنی شبکه CNBC-TV در برنامه تلویزیونی محبوب Tech Talk بود و سه کتاب پرفروش با عناوین تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، تحلیل تکنیکال درون بازاری و سرمایه گذار بصری منتشر کرد.
جدیدترین کتاب او عناصر اساسی بصری تحلیل تکنیکال را نشان می دهد. مبانی روش جان در تحلیل تکنیکال نشان می دهد که تعیین جهت حرکت بازار از تعیین علت این حرکت مهم تر است. 
ده قانون از مهمترین قوانین جان در تجارت تکنیکال در ذیل بیان شده است:
1- روند ها را ترسیم کنید نمودار های دراز مدت را مطالعه کنید. با تحلیل یک نمودارهفتگی و ماهیانه مربوط به چند سال شروع کنید. یک نمودار مقیاس بزرگ از بازار، میدان دید بیشتر و چشم انداز دراز مدت آن بازار را ارایه می کند. بعد از بررسی و تثبیت نمودار های دراز مدت، در مورد نمودار های روزانه و طی روز تحقیق نمایید. اغلب یک نمای کوتاه مدت از بازار، به تنهایی می تواند فریب دهنده باشد. حتی اگر شما به صورت خیلی کوتاه مدت خرید و فروش می کنید ، اگر در جهت روند های میان مدت و دراز مدت تجارت کنید ، عملکرد بهتری خواهید داشت.
2- روندها را تشخیص دهید و در راستای آنها جلو بروید
روند را تعیین و از آن پیروی کنید. روند های بازاری دارای اندازه های متفاوتی – دراز مدت ، میان مدت ، کوتاه مدت – هستند. ابتدا تعیین کنید که شما بر طبق کدام یک می خواهید پیش بروید و پس از آن از نمودار مناسب استفاده کنید. اطمینان حاصل کنید که در جهت روند ها تجارت می کنید. سهام با قیمت پایین را در صورتی خریداری کنید که روند رو به بالا باشد. سهام با قیمت بالا را در صورتی بفروشید که روند رو به پایین باشد. اگر شما با یک روند میان مدت تجارت می کنید، از نمودارهای روزانه و هفتگی استفاده کنید. اگر شما روزانه تجارت می کنید از نمودارهای روزانه و طی روز استفاده کنید. اما در هر حالت، اجازه دهید تا نمودار دارای بازه بلندتر روند را مشخص کند و سپس از نمودار کوتاهتر جهت تعیین زمانبندی مناسب برای خرید و فروش استفاده کنید.
3- نقاط بالا و پایین آن را شناسایی کنید
سطوح حمایت و مقاومت را پیدا کنید. بهترین جا برای خرید یک سهام در نزدیکی سطح حمایت است. سطح حمایت معمولا یک نقطه پایین قبلی است. بهترین جا برای فروش یک سهام در نزدیکی سطوح مقاومت است. مقاومت معمولا یک نقط اوج قبلی است. بعد از آنکه یک نقطه اوج یا همان مقاومت شکسته شد، تبدیل به یک خط حمایت در مقابل پس رفت های بعدی قیمت می شود. به عبارت دیگر ، نقطه "اوج" قبلی تبدیل به یک نقطه پایین جدید می شود. همچنین به روش مشابهی وقتی که یک سطح حمایت شکسته می شود ، معمولا تبدیل به یک سطح مقاومت برای فروش های بعدی می شود - یعنی نقطه "پایین" قبلی می تواند تبدیل به یک نقطه "بالا" جدید تبدیل شود.
4- اندازه عقب نشینی (backtrack) را بسنجید
درصد پیمایش مجدد (retracement) را اندازه گیری کنید. تصحیحات بازاری که رو به بالا و یا پایین انجام می شوند، بخش قابل توجهی از روند قبلی را دوباره سازی می کنند. شما می توانید میزان تصحیحات بوجود آمده را اندازه گیری و بر حسب درصد بیان کنید. یک معیار 50 درصدی از پیمایش مجدد روند قبلی رایجترین حالت است. حداقل پیمایش مجدد یک سوم روند قبلی است و حداکثر آن دو سوم روند قبلی است. درصد پیمایش های فیبوناچی %38 و %62 نیز مشاهداتی ارزشمند هستند. بنابراین، در طی پس رفتهای یک روند رو به بالا، نقاط خرید اولیه در ناحیه 33-38% پیمایش مجدد قرار خواهند داشت.
5- خط روند را رسم کنید
خطوط روند را رسم کنید. خطوط روند یکی از ساده ترین و موثرترین ابزار های نمودارخوانی هستند. تمام چیزی که شما نیاز دارید یک خط کش و دو نقطه روی نمودار است. خطوط روند رو به بالا بر روی دو نقطه پایین متوالی رسم می شوند. خطوط روند رو به پایین بر روی دو نقطه بالای (اوج) متوالی رسم می شوند. قیمت ها معمولا قبل از ادامه روند خود ، به سمت خطوط روند پس رفت خواهند کرد. یک خط روند قابل قبول(معتبر) باید حداقل سه بار لمس شود. هر چه یک خط روند اثرطولانی تری داشته باشد و دفعات بیشتری آزمایش شده باشد، اهمیت آن بیشتر می شود.
6- میانگین را دنبال کنید
میانگین های متحرک را دنبال کنید. میانگین های متحرک سیگنال های خرید و فروش قابل مشاهده در اختیار ما قرار می دهند. اگر روند موجود هنوز در حرکت باشد، میانگین های متحرک به شما می گویند و همچنین به شما در اثبات تغییر یک روند کمک می کنند. به هر حال، میانگین های متحرک هیچ اطلاعاتی در مورد حتمی بودن و یا قریب الوقوع بودن یک تغییر روند ، به شما نمی دهند. یک نمودار ترکیبی از دو میانگین متحرک رایجترین روش پیدا کردن سیگنالهای خرید و فروش است. برخی از ترکیبات رایج از نمودارهای میانگین متحرک عبارت اند از: 4و 9 روز- 9و18 روز - 5 و 20 روز. سیگنالها زمانی پدید می آیند که خط میانگین کوتاه تر از خط میانگین بلندتر عبور کند. عبور خط قیمت از میانگین متحرک 40 روزه نیز سیگنالهای تجاری خوبی فراهم می کند. چون خطوط نمودار میانگین متحرک شاخصهایی هستند که از روند پیروی می کنند ، در یک بازار تجاری رونددار بهترین عملکرد را دارند.
7- چرخش ها را یاد بگیرید
نوسانگر ها را پیگیری کنید. نوسانگرها در شناسایی سهامی که خرید و یا فروش بیش از حد داشته اند بسیار کمک می کنند. علیرغم آنکه میانگین های متحرک یک تغییر روند بازار را تایید می کنند، نوسانگرها اغلب به ما هشدار می دهند که یک بازار بیش از حد بالا و یا پایین رفته و به زودی تغییر جهت خواهد داد. دو نوع از رایجترین نوسانگرها ، شاخص نیروی نسبی (RSI) و نوسانگرهای تصادفی هستند. هر دوی آنها در مقیاس بین 0 و100 کار می کنند. در شاخص RSI اعداد بالای 70 نشان دهنده خرید بیش از حد و اعداد زیر 30 فروش بیش از حد را نشان می دهند . مقادیر خرید بیش از حد و فروش بیش از حد در نوسانگرهای تصادفی به ترتیب 80 و 20 هستند. اغلب تجار از نمودارهای 14 روزه یا هفته برای نوسانگر های تصادفی و نمودارهای 9 یا 14 روز یا هفته برای شاخص RSI استفاده می کنند. واگرایی نوسانگرها اغلب چرخش های را بازار هشدار می دهند. این ابزارها بهترین کارکرد را در یک بازار تجاری رونددار دارند. از سیگنالهای هفتگی می توان به عنوان فیلترهایی برای سیگنالهای روزانه استفاده نمود. از سیگنالهای روزانه نیز می توان به عنوان فیلتر هایی برای نمودارهای طی روز استفاده نمود.
8- علائم هشدار دهنده را بشناسید 
بر طبق MACD تجارت کنید. میانگین متحرک همگرا / واگرا (که توسط جرالد اپل ابداع شد – Gerald Appel) یک سیستم تقاطعی میانگین متحرک را با المانهای خرید بیش از حد / فروش بیش از حد یک نوسانگر ترکیب نموده است. یک سیگنال خرید زمانی به وجود می آید که خط سریعتر از خط کندتر عبور کرده فراتر رود و هر دو خط زیر صفر باشند. یک سیگنال فروش زمانی به وجود می آید که خط سریعتر از خط کندتر عبور کرده پایین تر رود و هر دو خط بالای صفر باشند. سیگنال های هفتگی بر سیگنالهای روزانه برتری دارند. یک هیستوگرام MACD اختلاف بین دو خط را رسم می کند و هشدارهای سریعتری در مورد تغییر روند می دهد. این نمودار به این دلیل "هیستوگرام" نامیده شده است که میله های عمودی برای نمایش اختلاف بین دو خط روی نمودار به کار رفته اند.
9- وجود و یا عدم وجود یک روند
از ADX استفاده کنید. خط شاخص میانگین هدایتی (ADX) به تعیین اینکه یک بازار از روند خاصی پیروی می کند یا در یک دوران تجاری قرار دارد، کمک می کند. این شاخص درجه و یا جهت روند بازار را اندازه گیری می کند. یک خط صعودی ADX بیانگر وجود یک روند قوی است. یک خط نزولی ADX بیانگر وجود یک بازار تجاری بدون روند است. یک خط صعودی ADX با میانگین های متحرک سازگار است و یک خط نزولی ADX با نوسانگرها سازگار است. با رسم جهت خط ADX ، تاجر می تواند تعیین کند چه سبک تجاری و چه مجموعه ای از شاخصها برای محیط جاری بازار مناسب تر هستند. 
10- علائم تایید کننده را بشناسید
این علائم شامل سفارش های دادوستد قبل از شروع بازار و حجم هستند. سفارش های دادوستد قبل از شروع بازار و حجم مهم ترین شاخصها در معاملات آتی (futures) هستند. حجم بر قیمت مقدم است. شما باید اطمینان حاصل کنید که حجم سنگینتر معامله در جهت روند متداول اتفاق افتاده است. در یک روند رو به بالا ، حجم های سنگین باید در روزهای رو به بالا مشاهده شود. سفارش های دادوستد قبل از شروع بازار اثبات می کند که پول جدید از روند متداول حمایت می کند. سفارش های دادوستد قبل از شروع بازار معمولا یک هشدار است که روند در حال تکمیل و توقف است. یک روند رو به بالا و صحیح قیمت باید با حجم صعودی و سفارش های دادوستد قبل از شروع بازار همراه باشد.
نکته آخر:
"تحلیل فنی یک مهارت است که با تجربه و مطالعه بهبود می یابد. همیشه یک شاگرد باقی بمانید و به یادگیری ادامه دهید". جان مورفی



  • حجم معاملات بایدروندراتصدیق کند
    به عقیده داوحجم معاملات یک عامل ثانوی ولی مهم درتایید اخطارهایی می باشد که از تحلیل قیمت به دست آمده اند. به بیان ساده ترحجم معاملات می بایست همسو با جهت روند اصلی باشد. در روندهای بزرگ صعودی حجم معاملات باید همراه با افزایش قیمت ها بالا برود.
  • درروندهای نزولی حجم معامله درنوسانات مثبت کاهش ودرنوسانات نزولی افزایش پیدامیکندازنظرداواخطارهای خریدوفروش مبتنی برقیمت نهایی می باشدوحجم معاملات یک عامل ثانویه می باشد. بدون شک حجم معاملات چه کاهش داشته باشدچه افزایش عامل مهمی درتصمیم گیری هاست.
  • اولین اطلاعاتی که ار حجم یا volume به دست می آید قدرت یک ترند است. بدیهی است یک ترند زمانی که با حجم زیادی همراه باشد به راحتی تغییر مسیر نمیدهد.باید توجه داشته باشیم دو مسئله قدرت یک بلوک- منظورم هر جز نمودار -را تعیین میکند. اندازه بلوک-حجم بلوک
  • روندهاتازمانی که اخطارهای قطعی بازگشت رادریافت نکنندبه حرکت خودادامه می دهند.
  • ابزارهای تکنیکی متعددی بعنوان اندیکاتوراخطاربازگشت توسط معامله گران به کاربرده میشودکه بعضی ازاین اندیکاتورهااخطارهای سریع تری درموردافت حرکت (چه صعودی یا نزولی)ارایه کنند.البته همه آنهاقابل اعتمادنیستند وگاهی اوقات ادامه روندفعلی شانس بیشتری دارد.
  • یکی ازدشوارترین کارهابرای کاربران نظریات داو وحتی تعقیب کنندگان روند,تشخیص تفاوت میان رخدادتصحیح قیمت درروندفعلی ورخدادشروع اولین دوره روند مخالف است.
  • روندسه جهت دارد : به طورواضح سه روندصعودی,نزولی وخنثی داریم
  • دربهترین برآوردحداقل دریک سوم مواقع قیمت هاروندخنثی یاافقی به خودمی گیرند.
  • سه انتخاب کلی برای هرمعامله گروجوددارد-واردبازارشود(خرید)-ازبازارخارج شود(خروج)یااینکه نظاره گربازارباشد.
  • زمانیکه بازارروبه رشداست خریدارجح است.وقتی بازاردرحال نزول وافت است دومین انتخاب یعنی فروش درست تربه نظرمی رسدودروضعیت خنثی بازارعاقلانه ترین کاربیرون رفتن ونظاره کردن بازاراست.
  • روندها به سه دسته تقسیم می شوند : 1-روندبزرگ 2-روندمتوسط 3-روندکوتاه
  • تعدادنامحدودی روندوجودداردکه درفعل وانفعال بایکدیگرهستند.ازروندهای کوتاهی که فقط چنددقیقه تاچندساعت رادربرمی گیرندگرفته تاروندهای بسیاربلندمدت 50تا100ساله
  • داوروندیکساله یابیشترراروندبزرگ، مدت زمان روندمتوسط راسه هفته تاسه ماه وهرروندکم ترازسه هفته راروندکوتاه می داند.
  • هرروندازکوتاه تابلندمدت قسمتی ازیک روندبلندمدت راتشکیل می دهد.
  • هرروندمی تواندجزئی از روند بزرگ بعدی محسوب شود.برای مثال روندمتوسط می تواندیک تصحیح درروند بزرگ پس ازخودش شناخته شود. درروندهای صعودی به طورمعمول روندقبل ازادامه مسیرصعودخود,درحدودیک یادوماه خودراتصحیح میکند.
  • هرروندجزئی ازروندپس ازخودش می باشدودرهمان حال خودش می تواندشامل روندهای کوچک دیگری نیزباشد.
  • اکثرروش هایی که بر اساس تعقیب روندکارمیکنندبرروندمتوسط که اغلب چندماه طول میکشدتاکیدبیشتری دارند.ازروندکوتاه مدت می توان برای تنظیم زمان ورودوخروج ازبازاراستفاده کرد.دریک روندمتوسط صعودی روندهای کوتاه مدت کاهشی فرصت خوبی برای ورودبه بازارمی باشند
  • حمایت: پایین ترین قیمت درموج نزولی راحمایت می نامیم منظورازحمایت محدوده یاسطحی است که درآن تمایل به خریدبه اندازه کافی قوی هست که برفشارعرضه غلبه کندنتیجه این امرآن است که شیب نزول به صفرمی رسدوقیمت دوباره افزایش می یابد. سطح حمایت رادراغلب اوقات می توان ازموج نزول پیش ازآن تشخیص داد.
  • مقاومت : تعریف مقاومت برعکس حمایت می باشدبدین معنی که مقاومت,محدوده یاسطحی ازقیمت است که درآن عرضه برفشارتقاضاغلبه می کندوقیمت روبه کاهش می گذاردسطح مقاومت راغالبامی توان ازروی موج صعودی پیش ازآن تشخیص داد.
  • دریک روندصعودی سطوح مقاومت یک فازایستایی یاتوقف رادرآن روندنشان می دهدودربسیاری ازاوقات درچندنقطه تکرارمیشود.درروندنزولی سطوح حمایت نقاط محکمی برای توقف دائمی کاهش قیمت نیستندولی می توانندموقتا آنرامتوقف کنند.
  • برای ادامه روندصعودی هرسطح حمایت جدیدبایدبالاترازسطح حمایت قبلی تشکیل شود.سطوح مقاومت نیزبایدهرکدام بالاترازقبلی شکل بگیرد.
  • اگردریک موج صعودی سطوح حمایت مکررادرسطح حفره قبلی خودتشکیل شودمی توان آنرانشانه زودهنگامی ازبه پایان رسیدن موج صعودی ویاحداقل تبدیل شدن آن به یک روندمستقیم تلقی کرد.
  • اگرسطح حمایت شکسته شود(ازحمایت قبلی خودپایین تربیاید)تبدیل روندصعودی به نزولی بسیارمحتمل است.درروندهربارکه قیمت به مقاومت قبلی می رسدیک وضعیت بحرانی برای روندپیش می آید.


  • منطقی به نظرمی رسدکه بپذیریم که هرفرایندی ازنظرکسی که قادربه درک قوانینی که باعث وقوع آن رخدادشده ,نباشدتصادفی وغیرقابل پیش بینی می رسد.
  • نظریه داو
    نظریات داوحتی باوجوددخالت تکنولوژی پیچیده کامپیوتروپیشرفت هایی که درعلم تحلیل تکنیکال رخ داده است همچنان پایه واساس مباحث تکنیکال راتشکیل میدهد.
  • بازارسه نوع رونددارد
  • روندصعودی ازنظرداواین طورتعریف می شود:هرگاه قیمت دریک رالی (موج)صعودی بالاترازرالی(موج)صعودی پیش ازآن قرارگیردویاقیمت دریک حفره(موج)نزولی بالاترازحفره(موج)نزولی پیش ازآن قرارگیردیک روند صعودی خواهیم داشت.بعبارت دیگرروندصعودی الگویی ازنوسانات روبه بالاست وبرعکس این حالت مجموعه ای ازنوسانات روبه پایین را روند نزولی می نامیم.
  • دریک روند مثبت قیمت ممکن است بارها به سمت به سمت پایین وبالا نوسان کند ولی درنهایت برآیند آن دارای شیب مثبت است.
  • داونوشته است دربسیاری ازموارددرمعاملات شاهدبوده ایم وقتی قیمت سهم تاحدزیادی صعودمی کندآنگاه سهم قیمت خودراتعدیل کرده سپس دوباره به محدوده بالاترین قیمت خودبازمی گرددوچنانچه دراین حرکت نتواندبه قیمت بالایی خودنزدیک شود محکوم به نزول بیشترخواهدبود.
  • ازنظرداویک روندخودمشتمل برسه رونددیگراست:
    1-رونداولیه 2-روندثانویه 3-روندکوچک که می توان آنهارابه (الف) جریان (ب)امواج (ج) سطح ناهمواردریاتشبیه کرد.
  • رونداولیه نشان دهنده جریان حاکم برکل روند است وروند ثانویه درحقیقت امواجی است که جریان راتکمیل می کند وروندهای کوچک رفتاری مشابه سطح ناهمواردریادارند.
  • روند ثانویه درحقیقت تصحیح دررونداولیه (جریان)است قیمت اغلب در یک سوم تا دوسوم روندقبلی تصحیح می شوند.روندثانویه معمولا بین سه هفته تاسه ماه به طول می انجامد.
  • برطبق نظریه داو روندکوچک نشان دهنده نوساناتی است که درروندثانویه رخ می دهند که معمولا کمترازسه هفته به طول می انجامد.
  • یادمه سر کلاسی می رفتم که رو دیوارش چسبونده بودند "Trend is our Friend" یعنی "روند بازار دوست ماست"
    بر خلاف ذهنیت اولیه ای که در ذهن وجود دارد و در روند های صعودی منتظر ریختن بازار هستیم و در روند های نزولی منتظر بالا رفتن قیمت ، باید همیشه یادمون باشه این روند دوست ماست نباید انتظار داشته باشیم از بین برود مگر اینکه مطمئن شویم جهتش عوض شده.
    خلاصه یعنی اینکه بر خلاف خیلی ها که منتظرند سیگنال های برگشتی ببینند تا وارد بازار شوند آنها توصیه میکردند از روند ها استفاده کنیم.
  • روندهای بزرگ دارای سه مرحله هستند
    1-مرحله تراکم یا تجمیع                  2-مرحله مشارکت عمومی                         3-مرحله توزیع
  • مرحله تراکم یاتجمیع:سرمایه گذاران آگاه وزیرک درمرحله تجمیع اقدام به ورودبه بازارمیکنند.اگرروندپیش ازآن نزولی بوده باشداین سرمایه گذاران زیرک درمی یابندکه موانع واخباربدی که باعث نزول قیمت شده بودندروبه کاهش گذاشته است.
  • مرحله مشارکت عمومی:آغازمرحله مشارکت عمومی (زمانیکه اکثرتحلیل گران تکنیکی شروع به سرمایه گذاری میکنن)زمانیست که قیمت سریعاشروع به رشدمیکندواخباراقتصادی روبه بهبوداست.
  • مرحله توزیع:مرحله توزیع زمانی است که روزنامه هابه طورگسترده شروع به انتشاراخباروتحلیل های مثبت می کنندواخباراقتصادی دربهترین حالت است .دراین هنگام که حجم معاملات درجریان مشارکت عمومی افزایش می یابد.
    اینجاست که سرمایه گذاران زیرک واگاه که دراواخردوره نزول شروع به خریدکرده بودند(زمانیکه هیچکس علاقه به خریدنداشت)پیش ازآنکه خریدارن اخیرآماده فروش باشندشروع به عرضه میکنند.


من یه سری مطالعات دارم راجع به بورس انجام می دم گفتم خلاصه نویسی هام رو اینجا هم بزارم شاید کسی خواست استفاده کنه. بعضی از مطالب کار خود من نیست ولی ازشون بهره بردم. فعلا دارم کتاب جان مورفی رو میخونم

  • سه مبحث ابتدایی بعنوان پایه های مباحث فلسفی ومنطقی تحلیل تکنیکال به شرح زیر می باشند:
    1-همه چیزدرقیمت لحاظ شده است.
    2-قیمت هابراساس روندها حرکت می کنند.
    3-تاریخ تکرارمی شود.
  • یک تحلیلگرتکنیکال ابتدابه این باوررسیده است که هرچیزی که بتوانددرقیمت تاثیرگذارباشداعم ازفاکتورهای سیاسی ,فاندامنتالی,جغرافیایی ویاسایرفاکتورهادرقیمت سه لحاظ شده است
  • همه تحلیل گران تکنیکال براین باورندکه تغییرات قیمت تابعی ازعرضه وتقاضاست. چنانچه تقاضابیش ازعرضه باشدآنگاه قیمت صعودخواهدکردواگرعرضه برتقاضاپیشی گیردقیمت کاهش خواهدیافت
  • نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یاپایین آمدن قیمت نیستندآنهانشان دهنده میزان تاثیریاعدم تاثیرعوامل پایه ای بازارهستند.
  • بایدبه خاطرداشت مادامی که یک تحلیل گرتکنیکال براین عقیده باقی بماندکه هم چیزدردرقیمت لحاظ شده است موفق خواهدبودکه ازبسیاری ازافرادباتجربه بازار(که ازاین ابزاراستفاده نمیکنند)سودبیشتری کسب کند.
  • هدف ازترسیم نمودارقیمت ,شناسایی روندوپیش بینی جهت حرکت این رونداست,پیش ازآنکه قیمت های آتی روندآینده رامشخص کنند.
  • قیمت هادوست دارندروندفعلی خودراحفظ کنند,به جای آنکه تغییرجهت دهند.قیمت هابه روندفعلی خودادامه میدهندتازمانی که عوامل بازدارنده حرکت آنهارامتوقف کند.
  • تاریخ تکرارمی شودواین کلیدیست برای پیش بینی آینده ازطریق تحلیل گذشته ویااینکه بگوییم آینده چیزی نیست جزتکرارگذشته.
  • تحلیل گرتکنیکال عقیده داردکه تغییرات قیمت تنهاچیزی است که اونیازداردبداندودانستن علت هاودلایل این تغییرات لازم نیستندودرمقابل تحلیل گرفاندامنتال همواره به علت ها ودلایل تغییرقیمت می پردازد
  • این امکان وجوددرادکه بتوان دریک بازارمالی صرفابادانش تکنیکال خریدوفروش انجام دادولی تقریبا بعیدبه نظرمی رسدکه شخصی بتواندصرفابراساس مسائل فاندامنتالی وعدم بررسی قسمت تکنیکی بازار ,خریدوفروش خیلی موفقی انجام دهد
  • یکی ازبزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که دربازه های زمانی مختلف کاربرددارد.چه معامله گران روزانه ,چه معامله گران چندروزه وکوتاه مدت وچه خریداران میان مدت وچه افرادی که دربازه های زمانی طولانی مشغول به خریدوفروش می باشند.
  • تحلیل گرتکنیکی با تعیین بازه زمانی مورد نظرش این رامشخص میکند که قصدپیش بینی برای چه مدت زمانی رادارد.این عقیده که برخی ازافرادمی گویندتحلیل گرتکنیکال صرفادربازه زمانی کوتاه مدت کاربرددارداصلا درست نیست
  • عمل تحلیل تکنیکال یک فعالیت ذهنی محسوب میشودوموفقیت درآن به طورحتم وابسته به توانایی هاومهارت های فردی چارتیست محسوب میشودواژهای که برای این مفهوم می توانیم به کارببریم می تواند((هنرتحلیل نمودار))باشدچون به طورحتم تحلیل نموداریک هنرمحسوب میشود.
  • نظریه ورودتصادفی random walk
    برطبق این نظریه بهترین استراتژی دربازار((خریدونگهداری))است به جای اینکه تلاش کنیم تاازنوسانات بازاراستفاده کنیم. البته این عقیده که بازارهاتصادفی هستندکاملا بوسیله انجمن های علم تکنیکال ردشده است.


صفحه قبل 1 صفحه بعد